این مطلب را در وب سایت بی بی سی بخوانید . کلیک کنید

شاهین نجفی از سال ۱۳۷۹ موسیقی زیرزمینی را در سبک های راک و رپ در ایران آغاز کرد، اما بعد از دومین اجرا، ممنوع الصدا شد. او دست از کار نکشید. چندی بعد، از دانشگاه اخراج شد و در نهایت از آلمان سر در آورد و به گروه تپش ۲۰۱۲ پیوست که روزنامه کیهان (روزنامه حکومتی ایران) از آن به عنوان یک گروه «مبتذل» موسیقی که قصد ترویج افکار مارکسیستی دارد، یاد می کرد.

آقای نجفی در ترانه نویسی سبک ویژه ای دارد. او در این مورد می گوید: «کتاب، زیاد می خواندم. فکر نمی کنم کسی در ایران زندگی کند، از کودکی شاهد تمام شرایط داخل و خارج خانه باشد و برایش سوال ایجاد نشود که یک جای کار درست نیست. بعد به نقطه ای می رسد که مجبور است جواب را در کتاب پیدا کند.»

او در سایت شخصی اش هم نوشته است: «شهر ما، پر باران‌ترین شهر ایران، آن قدر رطوبت خیز بود که آدم هم در آن زنگ می‌‌زد. آسمان که نمی‌‌بارید، خودش را پاره می کرد. شبیه زن‌های شوهر مرده ناله می کرد و این مهم نبود؛ دیگر نمی‌شد از خانه فرار کرد و در مدرسه هم، زنگ تفریح را باید در آن کلاس نمور و نیمکت‌های سفت و کنده کاری و فحش نویسی شده بمانی. من درس می‌‌خواندم و هیچ نمی فهمیدم. کمی‌ بزرگ تر که شدم فقط تاریخ و جغرافیا و تعلیمات دینی را می خواندم و سیبیلم که جوانه زد فهمیدم فلسفه و جامعه شناسی‌ چیست و ادبیات یعنی چه.»

شاهین که همیشه انگشتری به شکل پرنده شاهین هم به دست می کند، نگاه جالبی به فلسفه دارد. او پیش تر در مصاحبه ای گفته بود: «فلسفه اجازه می دهد تا درد را بخورم و هضم کنم.»

اکنون می گوید: «خودم از دردمندان جامعه هستم و شاید به این دلیل مردم با کارهایم ارتباط برقرار می کنند.»

برای او که ۲۹ سال دارد جالب است که ترانه هایش چطور برای شنوندگانی در سنین مختلف جذاب بوده است: «از بچه ۱۵- ۱۶ ساله تا پروفسور جاافتاده، با کارهای من ارتباط برقرار کرده اند و برایم جالب است که تا چه حد این حرف ها، می تواند یک درد مشترک باشد. برای خیلی از آدم هایی که با من تماس می گیرند، ترانه هایم تکرار مکررات است و سن آنها اجازه می دهد که اصل مشکلات را بدانند، اما کار موسیقی و شعر چیز دیگری است. قدرت تاثیرگذاری شان فراتر از اینهاست.»

تا در ایران بودم فکر می کردم که آدمی یاغی هستم، چون اینطور به من تلقین می شد؛ اما خارج که آمدم، متوجه شدم من فقط خواسته های طبیعی و منطقی داشتم و دارم.

شاهین نجفی

او داستان اخراجش از دانشگاه را چنین بازگو می کند: «ما یک گروه در دانشگاه بودیم که نوع لباس پوشیدنمان و نحوه ارتباطات اجتماعی مان با دیگران، خصوصا جنس مخالف از نگاه ما عادی و بدیهی بود اما از نگاه مسئولان دانشگاه، هنجارشکن. پس از مشکل تراشی های فراوان، آخر هم اخراج شدیم. هر چند که آن اواخر، خودم هم به این نتیجه رسیده بودم که دانشگاه جای من نیست و دیگر فایده ای برایم ندارد. چون من اهل سیاست نبودم و حقیقتا به حرف ها و رفتارهایم معتقد بودم، اما به جرم اینکه نظراتم را صریح بیان می کردم و یا تفکر متفاوتی داشتم، برای تحصیل در دانشگاه دچار مشکل می شدم و اسم این گذاشته می شد هنجار شکنی.»

او می گوید: «من تا در ایران بودم فکر می کردم که آدمی یاغی هستم، چون اینطور به من تلقین می شد؛ اما خارج که آمدم، متوجه شدم من فقط خواسته های طبیعی و منطقی داشتم و دارم.»

این تنها تغییری نبود که مهاجرت برای شاهین جوان به ارمغان آورد. او که با ترانه «ما مرد نیستیم» برای اولین بار در دنیای مجازی ایرانیان به شهرت رسید، می گوید: «من مرد سالاری را در خودم هم می دیدم. در رفتاری که با خواهر هایم و دوست دخترم داشتم. من هم احساس می کردم جنس برترم و حقی مجزا دارم، اما واقعیت این است که وقتی آمدم اروپا، این ماجرا مثل یک سیلی به صورتم خورد که نه لزوما چنین چیزی نیست.»

مادر شاهین، انگیزه اصلی او از سرودن ترانه مذکور است: «داستان آن ترانه، شخصی است. از این جهت که مادر من، یک زن مسن بالای ۷۰ سال است که من حتی سن دقیقش را هم نمی دانم. او برای من سمبل یک زن زجرکشیده تاریخی در ایران است. کسی که بیش از ۵ بچه آورده، همیشه در خانه کار کرده، همیشه باید فداکاری می کرده و حرف، می بایست همیشه حرف شوهرش باشد. در نهایت، به نقطه ای رسیدم که واقعا برایم سوال شد که چرا؟ به چه دلیل؟ این یک ستم تاریخی است. چرا مرد این جامعه باید به همه خواسته هایش برسد اما زن باید واقعا فدا شود؟»

ترانه «ما مرد نیستیم» اشاره ای به جنبش زنان در ایران دارد، جنبشی که شاهین معتقد است می تواند الگویی بی خشونت برای جنبش سبز باشد: «امیدوارم جوانان در ایران بتوانند آرام آرام به خواسته هایشان برسند. مانند چند پله خوبی که درباره حقوق زنان طی شد. آنها هم هزینه دادند، زندانی شدند و کتک خوردند، اما نشان دادند که همیشه نباید جواب مشت را با مشت داد. می توان با حرف، حتی در دیکتاتورترین حکومت ها هم به خواسته ها رسید. این چیزی است که من فکر می کنم، زمان به ما نشان خواهد داد.»

در میان آهنگ هایی که از او تا کنون منتشر شده، ترانه یادبود ندا آقا سلطان و ترانه ای در اعتراض به تجاوزات کهریزک به همراه آلبومی مرتبط با جنبش اعتراضی موسوم به «جنبش سبز» به چشم می خورد.

وی در مورد تحولات سیاسی یک ساله اخیر در ایران می گوید: «امیدوارم جوانان داخل ایران این تجربه را داشته باشند که به هیچ عنوان دیگر برای خودمان پدر و آقا بالاسر نسازیم. رهبر، به آن معنی که قبلا اتفاق افتاد، نداشته باشیم. الان یک رهبریت جمعی وجود دارد. خصوصا که خود آقایان موسوی و کروبی هم تاکید می کنند که عضوی از این جریان هستند. البته این بسیار جالب است. چون حتی آنها هم، خودشان را با آن معنا رهبر در جامعه نمی شناسند و این می تواند به ما بیاموزد که فقط و فقط خودمان، حاکم بر سرنوشت خودمان هستیم.»

امیدوارم جوانان در ایران بتوانند آرام آرام به خواسته هایشان برسند. مانند چند پله خوبی که درباره حقوق زنان طی شد. آنها هم هزینه دادند، زندانی شدند و کتک خوردند اما نشان دادند که همیشه نباید جواب مشت را با مشت داد. می توان با حرف، حتی در دیکتاتورترین حکومت ها هم به خواسته ها رسید. این چیزی است که من فکر می کنم، زمان به ما نشان خواهد داد.

شاهین نجفی

علی رغم دغدغه ها و نظرات سیاسی، شاهین مخالف این است که او را یک خواننده سیاسی خطاب کنند: «من همیشه با این جنگیده ام که ما، چیزی به نام هنر سیاسی داریم. کار من سیاست نیست. من دقیقا معتقد به مفاهیم اروپایی و آمریکایی هستم که سیاست یک بحث است و هنر، بحثی دیگر. ما در نهایت می توانیم بگوییم که هنر، بازتاب دهنده آن چیزی است که در جامعه در حال رخ دادن است. به عنوان مثال، من متاسفم که مباحثی چون حقوق زنان، یک بحث سیاسی در ایران تلقی می شوند. در حالی که این یک بحث مدنی است. مگر می شود گفت که طلاق یا حضانت مباحث سیاسی اند؟ (باخنده) یا در مورد خواسته های دانشجویی. ما به عنوان دانشجو، حقوق مدنی می خواهیم. سندیکا و انجمن دانشجویی می خواهیم. اینها مباحث روشنی هستند. حال اینکه عده ای خاص بخواهند بر روی موج سوار شوند و مطالبات حزبی، جریانی و فکری خودشان را به این جریان منتقل کنند، زیاد جالب نیست.»

از شاهین می پرسم که چطور با تمام دغدغه های سیاسی اش، مخالف این است که او را خواننده سیاسی بدانند: «از سال ۲۰۰۶ تا کنون تمام کارهای من، مضامینی در رابطه با مسائل داخل ایران داشتند، اما بحث بر سر این است که عنوان های خواننده و شاعر سیاسی، به نوعی من را محدود می کنند. یعنی من را به عنوانی جلوه می دهند که واقعیت ندارد. ما باید یاد بگیریم به نقطه ای برسیم که هرچیزی که به ذهنمان می آید و فکر می کنیم که قابل بیان اند، به عنوان یک هنرمند مطرح کنیم و این هم هیچ ربطی به سیاست ندارد.»

در پایان گفت و گو از او می پرسم که چه چیز او را به ادامه این مسیر پرخطر که درآمد چندانی هم ندارد، تشویق می کند. جواب می دهد: «من همیشه گفته ام که این یک نوع بیماری است (با خنده) اما از آن نوعی است که نمی توان ترکش کرد. خیلی وقت ها شعری به ذهنم می آید؛ وسط خیابان ایستاده ام، به آسمان نگاه می کنم و با خودم حرف می زنم. اطرافیان هم با تعجب به من نگاه می کنند!»

نگاشته شده توسط: antikarisma | جون 16, 2010

concer shahin najafi & Antikarisma in London

نگاشته شده توسط: antikarisma | جون 13, 2010

برادر بر دار shahin najafi feat shahoo

دانلود آهنگ برادر بر دار

بر باد از دست رفت این دریا       دریا بنال پای کوه دریا

از من فردا چی می مونه بر جا   اگه نخونم و نگم از تو فرزاد

وقتی قلم کم میاره پیش وصف تو   وقتی هر چشمی مست از رسم تو

من و ببخش ببخش مردآهنکوه  به عزم جزم رزمت،مرگ تو-

میشه شروع شکوفه گل بر دار   تو سر بالا رفتی پای چوبه ی دار

وقتی خوف میندازه تو دل کفن تو     حتی می ترسن پس بدن جسدتو

دیگه چی مونده چیزی واسه از دست دادن   رفیق کوه و کتاب کمانگر

بر سر نمی زنم ووقته مرثیه    نیست و سرم پر خشم و ارثیه-

جز اشک و بدن سفیدت تو خاک   جز چشمِ کُرد و کُردی چشمات

جز تفنگی که تو دست تو قلم بود  اونا تفنگدار بودن و تو قلمدار

فردا فرزاد از داری که تو رو-     بالا کشید و فردا هم فرزادهارو-

می کِشه  تو آسمون و هر شب ستاره   یه فرزاد و حامله میشه دوباره

قسم به اسم تو که هک شده رو قلبا   قسم به  بغض مادرت فرزاد

اگه نگیرم  انتقامتو فردا   بزار اسم و رسم من بره بر باد

کردی:

از اون روزی که رفتی   دیگه نیرویی در من نمونده نمونده نمونده ….

یکی یه دونه ی مامان   امید زندگی مامان  وای وای وای….

بعد اون گریه نکنی مادر مسرور  باش ببین پرت سر بالا مغرور

رفت و راحت شد بس بود        اون همه خفت و خاری پس کو

اون لحظه ی عاری از زاری و ننگ   اون بودنِ محترم حس قشنگ

از خستگی توی این قهقراها  چه کنیم، چه میشه و چه و این چراها

صورتای کبودِ ته بن بستا   صدای شیون زنها و گلدسته ها

از خون خشکیده تو حلقوممون   از قامت شکسته ی این همه جوون

از سری که حرف داره و شکسته میشه  یعنی آخرین درهای امیدم بسته میشه

گفتم آقا روی شما حکم میشه فردا    از این شکنجه و کشتن دست بردار

تو از اونچه که هویت منه دوری   منو نمیشه شبیه خودت کنی زوری

تو داری می بری تو دنیا حیثییتمو   خار کردی به خدا شخصیتمو

من تاریخم پر بابک و کاوه س  تختی کشی می کنی اینه برنامت

سرکوب ملتی که تن اش نحیفه   تو ثابت کردی که سیاست کثیفه

اینو به زبون خودت می گم که بفهمی  باورش کن آیه های من شریفه

کردی:

از اون روزی که رفتی   دیگه نیرویی در من نمونده نمونده نمونده ….

یکی یدونه ی مامان   امید زندگی مامان  وای وای وای….

Protest Music Stirs Fires of Iranian Discontent

By NAZILA FATHI

Parisa remembers the precise moment she heard her first song by Shahin Najafi, an Iranian rapper living in exile in Germany, on her illegal satellite television in the small city of Karadj, west of Tehran.

“His words cut through me like a knife,” she said.

Parisa, a 24-year-old university student, stayed up long after midnight one night, when the Internet connection was faster, and spent six hours downloading Mr. Najafi’s songs to share with her friends.

Since Iranian authorities have cracked down on the demonstrations that rocked the country after a disputed election a year ago this month, a flood of protest music has rushed in to comfort and inspire the opposition. If anything, as the street protests have been silenced, the music has grown louder and angrier.

The government has tried all manner of methods to mute what has become known as “resistance music.” They have blocked Web sites used to download songs and shut down social networking sites, which were also used by the opposition to organize protests and distribute videos of government and paramilitary violence.

In April, a shadowy pro-government group that calls itself “the cyber army” shut down Mr. Najafi’s Web site. The group, which hacked Iranian Twitter in December, left a message saying the site had been “conquered by anonymous soldiers of Imam Zaman,” a reference to the Shiite messiah.

In late December, the authorities detained Shahram Nazeri, a prominent Persian classical musician who had recorded the song “We Are Not Dirt or Dust,” a tart response to the words President Mahmoud Ahmadinejad used to characterize the antigovernment protesters. The government briefly took his passport, detained him and intimidated him; he has not released anything since.

But clamping down on music in the digital age is like squeezing a wet sponge.

Protest songs are downloaded on the Internet, sold in the black market or shared via Bluetooth, a wireless technology Iranians have adapted to share files on cellphones, bypassing the Internet altogether. Fans have also made dozens of homemade videos, setting montages of protest images to music and posting them online.

Parisa first heard Mr. Najafi’s song on Pars TV, an opposition satellite channel beamed out of Los Angeles. And, despite being blocked by the government since last summer, Mr. Najafi’s Web site can still be found by computer-savvy Iranians with the help of circumvention software.

“Music has become a tool for resisting the regime,” said Abbas Milani, a historian and director of Iranian studies at Stanford University. “Music has never been as extensive and diverse as it is today.”

The music of dissent spreads virally, so there are no Billboard or Nielsen SoundScan charts to quantify its popularity. But the anecdotal evidence is persuasive.

An opposition Web site has posted about 100 protest songs recorded since the election. About two dozen of them honor Neda Agha-Soltan, the 26-year-old teacher shot at a protest in Tehran in June who became an icon of the opposition after her last moments were captured on a video that has since been widely circulated.

Street vendors in Tehran sell bootleg CDs and MP3s at traffic lights for $2 or $3. Protest music plays on stereos at parties and from cars on the streets, Tehran residents say. Music blasting from car speakers at a stoplight has become one of the more public ways still available to signal to others that the spirit of struggle still lives.

The music can just as easily turn up in quiet and unexpected places. Niki, 25, who like others quoted in this article withheld her family name for fear of retribution, said she walked into a bookstore in downtown Tehran and found the salesman, a man in his 60s, weeping behind the counter while listening to a new song by Mohammad Reza Shajarian called “Brother, Drop Your Gun.” After more than 70 protesters were killed by government and paramilitary forces during the postelection demonstrations, according to the opposition, the song, based on an old poem, was a melancholic plea to the soldiers to end the violence.

“I had seen people at protests carrying banners with those words ‘brother drop your gun,’ ” Niki said, “but this scene was much more emotional.”

The government’s success in repressing dissent may help explain the increasingly angry tone the music has taken and the popularity of artists like Mr. Najafi, who tap that anger.

If Mohsen Namjoo, the folk troubadour whose poetic lyrics and tuneful melodies appeal to older listeners, is, as he has been called, the Persian Bob Dylan, Mr. Najafi may be the Rage Against the Islamic Revolutionary Machine, whose harsh lyrics and hip-hop beats have captivated Iranian youth.

His verses, according to e-mail messages he has received from former prisoners, have been scrawled on prison walls and hummed behind bars. His bitter ode to repression, “Our Doggy Life,” has become something of an anthem to a generation:

Shut your mouth; accept the condition; this is the tradition of the Prophet; accept it; man or woman, there is no difference, die; this is our doggy life.

As Mr. Najafi sees it, anger is an honest response to the beatings, killings and executions the government has meted out to dissidents.

“The anger in my music comes from deep within me,” he said in a telephone interview from his home in Cologne, Germany. “I am a man who is always shouting sadly and angrily.”

A native of the Caspian city of Bandar Anzali, Mr. Najafi bought his first guitar when he was 18, and by 25 he had been thrown out of Iran for a song he wrote satirizing clerics. Although Iran’s ban on pop music, condemned by the revolution as un-Islamic, was softened in 2000, during the reform era of President Mohammad Khatami, only apolitical music was tolerated.

Mr. Najafi’s satirical “I Have a Beard” crossed the line, and a three-year jail sentence and 100 lashes await him if he returns. Like other Iranian artists in exile, his heart is bisected by borders: his life is in Germany, where he has artistic freedom, but his homeland will always be Iran. Helplessly watching the events of last summer from about 2,500 miles away affected him deeply.

“I still belong to my country and feel their pain,” he said. “Distance has no meaning with Internet. We are a generation that was always suppressed and humiliated which makes you sad and angry.”

The government-sponsored violence enraged other artists, too. Even the Dylanesque Mr. Namjoo adopted more strident language in his last album, going so far as to ridicule the supreme religious leader, Ayatollah Ali Khamenei, as the “supreme position of superiority.”

Although his lyrics are more metaphorical than Mr. Najafi’s, they, too, are angry, a response, Mr. Namjoo said, to the fear and repression he grew up with in Iran.

“People are considered brave in Iran because whatever they do, from riding a motorcycle in the chaotic traffic of Tehran, to staging protests against the government, is risky,” he said. “You have to constantly live with fear.”

Today, Mr. Namjoo lives in Palo Alto, Calif. But the fear, he said, never goes away.

همین مقاله را در وبسایت نیویورک تایمز .روی نوشته کلیک کنید

نگاشته شده توسط: antikarisma | جون 2, 2010

برادر بر دار

جزر و مد بود و دور و نزدیکی   و به این جبر و جبر خیره شدن

خسته از اسم های گوناگون       گوشه ی نقشه ای جزیره شدن

سلام آنا

الان سیگارم را خاموش کردم و کتاب مهدی1 را بستم.»پرنده کوچولو نه پرنده بود!نه کوچولو!»انوربراهم 2″ می نوازد و دانه دانه های غمگین پیانو  میچکد روی گونه هایم .عود هم هست،گیتار هم هست.ولی تو نیستی وفرزاد3 نیست و مجید4 در کجای کدام اعتصاب دارد می خشکد  و من …ما…ول کن آنا .وقتی میبینم کسی نعره هایش از من چرکین تر است کم می آورم.آنقدر چرک های خنداه دار دارم که می ترسم که زمانی بشنوی و پیش خودت فکر کنی که ته کشیده ام که کشیده ام چرا پنهان اش کنم دختر؟چند روز پیش ترانه ی غمگینی نوشتم که می ترسم در تنهایی بخوانمش.به زودی ضبطش می کنم و میفرستمش  به آسمان.تو هم که نیستی و بی هوا سرم داد بکشی که :داری خودت رو نابود می کنی.برای کی؟ برای چی؟این جماعت حافظه ندارن.با دیگران می می خورند و با تو تلو تلو و همان روشنی هایی که من در ذهنم به تاریکی می کشاندمشان تا نفهمم و می گفتم  آنا   من انتخاب شدم.من مبعوث شدم آنا و تو می خندیدی و زیرزمینی که غار حرای من بود و  من بودم و ترانه هایی که به من وحی می شد.بخوان… بخوان . تو را گریز و گزیری نیست  از آنچه که باید بر قوم در بند خویش  بخوانی .اینان گوساله های درون شان را می پرستند و من بی عصا ،بی هیچ ،بی بی بی…و تنها حنجره ای زخمی که چرک کرده است از بغض های مزمنی که فیلسوفان هلنی برای سلامتی مضر می دانستندش.

همه ی کشتزارهای جهان   مثل رویای من ملخ زده بود

مثل کدام رویا بود؟سیگار بعدی را روشن کردم.این کار را انور زیبا ساخته است . به زیبایی از جز به گام های عربی فرار می کند.دارد می چرخد مثل من.از فرزاد برای تو گفته بودم یا نه نمی دانم. وقتی تازه گرفته بودندش من بودم و یک وبلاگ تنها.خبرهایش را دنبال می کردم و خودش که نبود وبودند دوستان دور و نزدیک اش .بعدها که صدای من درآمد، خواستم برایش بخوانم و گفتند فعلن دست نگه دار ،گفته اند که رهایش می کنند و این حرفها.بعد من ماندم وجسدی که به مادرش/م پس ندادند حتی.وقتی همه  بر سر می زدند من داشتم سکوت می کشیدم با …

آه آنا آنقدر در این یک سال بلا سرم آمد که حوصله ای برای گفتن اش نیست باید بودی و در چشمهایت می گریستم وبی خود داری خودت رو پاره می کنی.نه نگو .نه.به تنهایی نیچه سوگند می خورم که تا تمام  درونم را در صورت شان تف نکنم آرام نمی نشینم. تو بگو فقط یک نفر مانده است و آن هم خودم.

تو شاهینی .از بالا نگاه کن .سرت و مثل مرغای خونگی اینور و اونور نچرخون .یه عده پارس می کنن بهت.از پارس های اونا هم ترانه بساز.ترانه هایی که بو میده . آره بو میده بوی شاش و خاکستر و فقر و گه و لجن های ماسیده و بوی کهنه ی عرق زیر بغل کارگرای معتاد خاک سفید و میده .مگه تو از همون خوکدونیا نیومدی .چرا .سرم را آرام روی شانه های لاغرت گذاشتم و آن روزها فریدون5 می خواند.سایه ی یه حادثه که همیشه با منه.یادته؟دیگر مسئله ای نبود.دیگر میان این همه صدا  خفقان نمی گرفتی که اَه دارند به لجن می کشند همه چیز را .کی بود که فکر می کرد همه بیمار و گوسفندند یا بیمارهای گوسفند و یا گوسفندهای بیمارند .همان که نه گوسفندیت را می شناخت و نه بیماری را.اینها آدمند .دقیقن آدم با تمام پارادوکس های معمول.مثل من . مثل تو.سیگار بعدی را روشن کردم.الان موسیقی انور به قسمت تریوله های پیانو رسیده.چقدر عود غمگینه.چقدر عود غمگینه.چقدر…

شاهین نجفی

3.06.2010

.1سید مهدی موسوی (پرنده کوچولو نه پرنده بود نه کوچولو)

.2انور براهم :موسقیدان تونسی ساکن فرانسه

3.فرزاد کمانگر:معلم اعدامی از شهرستان کامیاران

4.مجید توکلی:شرف جنبش دانشجویی از دانشگاه امیرکبیر

5.فریدون فروغی

نگاشته شده توسط: antikarisma | مِی 17, 2010

در برابرت شجاعتت تعظیم می کنیم

محمدرضا شجریان در مصاحبه ی طولانی خود با بی بی سی  که به صورت یک مستند از کنسرت گذشته اش در قونیه تهیه شده بود ،چنان با جسارت و شهامت حرف زد که از کسی چون او که به راحتی می تواند حاشیه امن خویش را داشته باشد بعید و قابل ستایش بود.شجریان مرزی چنان روشن و عمیق میان خود و حکومت  اسلامی ایران و سردمداران اش حفر کرد که در تاریخ ثبت خواهد شد.در روزهایی که نوچه های صدا و سیما و خوانندگان متوسط الحال داخل کشور به هر لطایف الحیلی در پی طنازی و دلبری از رژیم کودتا  هستند،شجریان بدون هیچ واهمه ای زبان آتشین خویش را به کار انداخت و  در حقیقت خود را بیش از پیش محبوب حقیقی قلب های شکسته ی میلیون ها ایرانی کرد.ما در برابر زبان تو سر تعظیم فرود می آوریم.تا باد چنین بادا

نگاشته شده توسط: antikarisma | مِی 10, 2010

new music video Antikarisma & shahin najafi enkar

website shahin najafi

Download mp3 ENKAR

ترانه  ای تقدیم به احمد باطبی عزیز  برای رفاقت اش

نگاشته شده توسط: antikarisma | آوریل 30, 2010

درباره ی آلبوم جدید رپ

بسیاری از دوستان هنرمند و جوان   با من تماس می گیرند تا کارشان را گوش کنم و مرا لایق می دانند که  نقدی روی کارها داشته باشم.تعدادی از این عزیزان هم  مایل هستند طبق سنت رپ با حقیر همکاری نمایند که البته موجب افتخار  خواهد بود . اما آنچه که در  انجام یک کار مشترک می تواند  انگیزه ای قوی ایجاد کند ،هماهنگی    هنرمندان  همکار است.گاه به دلیل دور بودن فضای زبانی و یا عمومن فکری، عملن  کار غیرممکن شده و یا نهایتن کاری ضعیف از آب در می آید.این به دلیل ضعف یکی از دو طرف نیست بلکه  بیشتر به هارمونیزه نبودن زبانی و فکری   برمی گردد.من می دانم که بسیاری از این عزیزان به سختی اثارشان را   ضبط می کنند و در  انتها  نیز با تعدادی از  پخش کنندگان موسیقی  در اینترنت برمی خورند که برای پخش این کارها  از آنان پول مطالبه می کنند .در بسیاری از این سایت ها ضعیف ترین  آثار روزانه منتشر می شوند و همچون باد می آیند و همچون باد می روند وعلاوه بر اینکه هیچ تاثیری بر پیشرفت موسیقی رپ ندارند، بلکه عمومن موجب تمسخر و طعنه ی مخاطب می شوند .به همین دلیل رپ فارسی  کمتر جدی گرفته شده است و از آن به عنوان کودکستان هنرمندان نام می برند. ترانه های بی محتوا،ضعیف،اجرای آبکی  و آهنگ های دزدی وکپی شده عمومن موجب آبروریزی رپ شده است . از همین روی بسیاری از اشخاص جامعه از اینکه رپ گوش نمی کنند به خود می بالند .اما خوشبختانه حرکت های مثبتی هم از  طرف عده ای از هنرمندان  صورت گرفته که یقینن موجب رشد و اعتلای رپ فارسی می شود و امروز تنها بر اساس  آثار  معدودی از هنرمندان رپ فارسی می توان به پتانسیل بالای این سبک موسیقی پی برد .در این میان با مشورت دوستان همکار تصمیم گرفتیم که   به همراه انتشار آلبوم بعدی رپ ،به معرفی و پخش رسمی  آثار تعدادی از هنرمندان   با استعداد که کارهایشان کمتر به گوش رسیده است بپردازیم.پیش از این نیز تصمیم گرفتیم تا سود حاصل از این مجموعه را با کمک یکی از سازمان های فعال در حقوق بشر و امور پناهندگان  به هموطنان پناهنده در ترکیه برسانیم که در شرایط اسفناک و رقت باری که در شان ایشان نیست زندگی می کنند. از این روی  در از هنرمندان فعال در موسیقی سبک رپ دعوت به عمل می آوریم و  توضیحات لازم پیرامون جزییات این پروژه  را  عرض می نماییم:
.1 انتخاب آثار بر اساس قدرت آهنگ،  ترانه و اجرا می باشد

.4 عدم حمایت از مذاهب ،احزاب سیاسی،گروه های مشخص فکری و ایدئولوژیک و نژادها یا پررنگ کردن ناسیونالیسم
. 5در انتخاب  موضوعات  ترانه ها هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت و این گستره از  مفاهیم  تغزلی تا  اعتراض اجتماعی  را می تواند در بر داشته باشد.

.7ترانه ها و  آهنگ ها نباید پیش از انتشار آلبوم در سایت یا شبکه ای اجتماعی منتشر شده باشند  و تنها پس از انتشار آلبوم این کار  عملی  می شود.
.8 برای  تهیه و ضبط کارها  امکان هیچ نوع کمک فنی  و مالی به هنرمندان وجود ندارد
.9 برای شرکت در این پروژه هیچ   مبلغی  میان مسئولین پروژه و هنرمندان  رد و بدل نمی شود.
2.تکست های رپ با مضامین کل کل کردن و ضدیت  مستقیم با دیگر هنرمندان رپ  مناسب این مجموعه نمی باشند 3.عدم توهین  به مذاهب ،نژاد ها و اقوام ،زنان،کودکان ،دگرخواهان جنسی وترویج مواد مخدر 6. آهنگ ها و ترانه ها باید  متعلق به خود هنرمندان    و یا  با کسب مجوز کتبی از  مولف آنها باشد

10. تکست ها می توانند به زبان های انگلیسی،فارسی،ترکی،فرانسوی،آلمانی باشند
اهداف:
.1  فراهم کردن امکان  برای  انتشار یک مجموعه از هنرمندان   با استعداد ایرانی  که به هر دلیل صدا و آثارشان کمتر شنیده شده است و انتشار اولین آلبوم مشترک هنرمندان  رپ فارسی
.2حمایت و گسترش موسیقی معترض و متفاوت
.3حمایت از پناهندگان ایرانی مسقر در ترکیه
نکات:

1.  سود خالص این آلبوم  توسط یک مجموعه ی  مطمئن فعال در امور  حقوق بشر و امور پناهندگان به دست  پناهندگان مسقر در ترکیه  می رسد. 2.هزینه ی   ضبط ، تنظیم،میکس و مسترینگ این مجموعه  (به جز  کارهای ارسالی)   را شخص شاهین نجفی    به عهده  خواهد گرفت .

3.از میان آثار ارسالی   تنها  5  تا  10اثر برتر  انتخاب می شوند و درکنار 10 کار از  شاهین نجفی منتشر خواهند شد

4.آثار ارسالی می توانند  در سبک های رپ-پاپ،رپ-آراندبی،رپ-راک،هاردکور رپ وکنسیکوس رپ باشند.

5.مهلت ارسال آثار 30 می 2010

6.در ابتدا  ضبط اولیه کار را به همراه  متن فارسی ترانه و بیوگرافی هنری تان برای مان به ایمیل :shahin.najafi.music@googlemail.com  بفرستید

شاهین نجفی

28.04.2010

نگاشته شده توسط: antikarisma | فوریه 3, 2010

ANTIKARISMA LOGO

نگاشته شده توسط: antikarisma | فوریه 2, 2010

آنتی کاریزما Antikarisma

Older Posts »

دسته‌بندی